ناگفته های یک موفرفری

اینجا مکانی برای زدن حرف های قورت داده ام هست!
مشخصات بلاگ
ناگفته های یک موفرفری
آخرین نظرات
  • ۱۴ اسفند ۰۰، ۲۲:۵۵ - بانوچـه ⠀
    سلام :)
شنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۸، ۰۶:۰۶ ب.ظ

روزنگاری_شرح حال این روز های دخترک موفرفری

 

 

 

نمیدونم تا حالا شده از خودتون متنفر شده باشین! از اینکه مجبور به تحمل کسی مثل خودتون هستین ناراحت باشین و اعصابتون خورد باشه. تا حالا  شده فقط احساس بیهودگی بکنین. به خودتون نگاه کنین و تو دلتون بگین چقدر بی مصرفی! ای کاش هیچوقت بدنیا نمیومدی. شده اونقدر احساس کسالت و بی حوصلگی بکنین که حتی نای بلند شدن از سرجاتون رو نداشته باشین! از همه ی ادم و عالم فراری باشین و تا اسم مهمون میاد عزا بگیرین. شده هزار بار برنامه بچینین تا روزتون رو طبق برنامه پیش برین و یک دقیقه از وقتتون رو هدر ندین ولی تا فردا صبح میشه باز همون اش باشه و همون کاسه!؟ شده غصه ی به هدر رفتن عمرتون رو بخورین ولی کاری ازتون ساخته نباشه!!!

و اصلا شده همه ی این احساسات رو یکجا با هم داشته باشین؟!

نمیدونم چرا احساس یجور بیهودگی خاصی میکنم. یه حس خاصیه! هرکاری میکنم تا مفید باشم تا از روزها و وقت هام به بهترین شکل استفاده کنم. نزارم وقتم به هدر بره ولی انگار نه انگار. یچیزی شبیه افتادن تو باتلاقه! هرچقدر سعی میکنی بیرون بیایی هرچقدر دست و پا میزنی تا خودتو بیرون بکشی اما برعکس بیشتر به درون باتلاق کشیده میشی!

نمیدونم کی از این حس مسخره خلاص میشم. نمیدونم کی بخودم میام! نمیدونم با چی، با کدوم تلنگری! ولی هرچی که هست عاجزانه التماس میکنم تا زودتر بیاد و من از این حس مزخرف رها بشم. 

 

 

نظرات  (۷)

خیلی شده لیلا..

تا دلت بخواد ...

خودش رفع میشه...

پاسخ:
واقعا دیگه خسته شدم از دست خودم😔

منم اینطوری بودم اما راه کاری دارم در این مورد که درست بشه.

فقط نگو چرا و برا چی اینجوری که میگم باش.

 

غد و بد اخلاق شو ی مدت ببین چه فرقی میکنه.

پاسخ:
همین الانم بداخلاقم:/
کسی جرعت نمیکنه بام حرف بزنه

در حال نوشتن یه رمان هستی.اسمشم خلسه هست اگر اشتباه نکنم.

در واقع در حال خلق کردن هستی.خلق شخصیت،جهان داستان،دیالوگ،مونولوگ و ...

از قبل ترش هم درون مایه و پی رنگ رو خلق کردی.

وقتی خالق هستی،احساس بیهودگی برا چیه؟

هیچ کاری تو دنیا زیباتر از خلق کردن نیست.

بی نهایت خلق کن و خلق کن  و بیخیال بقیه مسائل شو.

 

پاسخ:
واقعا نمیدونم چرا:(
این روزا حالم اصلاااا خوب نیست. واقعا خودمم نمیدونم چم شده:/
سعی میکنم بیخیال شم ولی بینهایت از جهان واقعیم دور شدم. کلا درگیر رویا و خیال شدم. جوری که واقعیت رو فراموش کردم

اوهووومممم همه اینارو تجربه کردم ...همه رو باهم:((

پاسخ:
خیلی بده:(

اینکه حس بیهودگی داشته باشم،بارها واسم پیش اومده اما موقت بوده

این موقع ها یه کاغذ  قلم برمیدارم و هرکاری که  بلدم مینویسم ،هدف و برنامه های که توذهنم مینویسم،تا ازاین حالت رها بشم

 

 

پاسخ:
رها میشی؟
۱۰ شهریور ۹۸ ، ۱۳:۳۸ همطاف یلنیـــز

سلام سلام

.

هنر بی عملی رو بخون و رها شو . راحت :))

 

پاسخ:
سلام
خیلی ممنونم از لطفتون:)

تا حالا هزاران بار این حس و داشتم هزاران بار دیگه این حس رفع شده 

از دور دعات کردم که این حس هر چه زودتر ازت دور شه بالام جان 💙

پاسخ:
درسته این حس رفع میشه ولی واقعا من نمیتونم تا اون زمان خودمو تحمل کنم:/
خیلی خیلی ممنونم از لطفتون:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی